کمک اپراتور آمریکایی AT&T، به جاسوسی از کارمندان و کاربران اینترنتی سازمان ملل متحد


- کاربران و کارمندان سازمان ملل متحد با کمک اپراتور AT&T هدف جاسوسی آمریکایی‌ها قرارگرفته‌اند.

 

به گزارش خبرآنلاین، شکی نیست که در قضیه جاسوسی سازمان‌یافته از سوی حکومت امریکا اغلب اپراتورهای مخابراتی همکاری اجباری داشته‌اند اما یکی از آن‌ها - یعنی AT&T - سردسته همه آن‌ها بوده است.

بر اساس اسناد منتشره از سوی اسنودن،AT&T نه‌تنها با کمپین جاسوسی توسط آژانس امنیت ملی موافقت کرده، بلکه چند دهه به‌صورت داوطلبانه و با شور و اشتیاق همکاری اطلاعاتی داشته است.

اولین همکاری اینترنتی، پاس دادن محتوای ایمیل‌ها به آژانس امنیت ملی در سال 2003 بوده است. همچنین ترافیک اینترنت کاربران ساکن مقر سازمان ملل متحد در نیویورک نیز به آژانس داده‌شده و اطلاعات ردوبدل شده در سازمان ملل دائماً مانیتور می‌شده است.

از سوی دیگر اپراتور ورایزون نیز مسئول پاس دادن ترافیک خارج-به-خارج کاربران موردنظر بوده اما داوطلبانه بودن کارهای انجام‌شده توسط AT&T شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد.

گفتنی است AT&T با اسم حمایت از حریم خصوصی دست به این کارها زده است.

رهبر معظم انقلاب: مقابله با سیاست های تفرقه انگیز امریکا و مراکز اختلاف افکن از سیاست های ایران است


- مقام معظم رهبری انگلیسی‌ها را متخصص اختلاف‌افکنی و آمریکایی‌ها را شاگرد آنها خوانده و فرمودند: مقابله با سیاست های تفرقه انگیز امریکا و مراکز اختلاف افکن از سیاست های ایران است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار علما، صاحبنظران و میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و اجلاس اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی، مبارزه با نقشه های استکبار در منطقه را مصداق بارز جهاد فی سبیل الله خواندند و با اشاره به مقابله قاطع با «تلاش امریکا برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هسته ای و نفوذ اقتصادی سیاسی و فرهنگی در ایران»، افزودند: نقشه نظام سلطه در منطقه بر دو پایه ایجاد اختلاف و نفوذ استوار است که باید با نقشه های صحیح هجومی و دفاعی به مبارزه هوشیارانه و بی وقفه با آن پرداخت. 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برگزاری ششمین مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، لازمه پیروی از اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین را ترویج معارف اسلامی، اقامه احکام الهی، مجاهدت در راه خدا با همه وجود، و مبارزه با ظلم و ظالم برشمردند و تأکید کردند: مجاهدت در راه خدا فقط به معنای جنگ نظامی نیست بلکه شامل مبارزه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیز می شود. 
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: امروز مصداق عینی مجاهدت در راه خدا شناخت نقشه های استکبار در منطقه اسلامی و بویژه منطقه راهبردی و حساس غرب آسیا و برنامه ریزی برای مبارزه با آنها است که این مبارزه باید شامل مقابله دفاعی و مقابله هجومی باشد. 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به توطئه های استکبار در منطقه در یکصد سال گذشته گفتند: اگر چه توطئه های استکبار در منطقه اسلامی، سابقه ای طولانی دارد اما فشارها و توطئه ها از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تشدید شد تا این تجربه در دیگر کشورها تکرار نشود. 
ایشان خاطرنشان کردند: نظام جمهوری اسلامی از 35 سال گذشته همواره هدف تهدیدها، تحریم ها، فشارهای امنیتی و توطئه های گوناگون سیاسی بوده و ملت ایران به این فشارها عادت کرده است. 
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته توطئه های دشمنان در منطقه غرب آسیا، بعد از نهضت بیداری اسلامی که چند سال قبل از شمال آفریقا آغاز شد، به دلیل سراسیمگی دشمن شدت بیشتری گرفت. 
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: تصور آنها این است که توانسته اند، نهضت بیداری اسلامی را سرکوب کنند اما این نهضت سرکوب شدنی نیست و همچنان ادامه دارد و دیر یا زود واقعیت خود را نشان خواهد داد. 
حضرت آیت الله خامنه ای، نظام سلطه و در رأس آن ایالات متحده امریکا را مصداق عینی و مظهر کامل «مفهوم دشمن» خواندند و تأکید کردند: آمریکا هیچ بهره ای از اخلاقیات انسانی ندارد و بدون هیچ ابائی و در پوشش الفاظ زیبا و لبخند، دست به خباثت و جنایت می زند. 
رهبر انقلاب اسلامی سپس، به تبیین نقشه دشمن در شرایط کنونی پرداختند و افزودند: این نقشه بر دو پایه «ایجاد اختلاف» و «نفوذ» استوار است. 
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص طراحی دشمن برای اختلاف انگیزی خاطرنشان کردند: ایجاد اختلاف میان دولتها و خطرناک تر از آن میان ملتها در دستور کار استکبار قرار دارد. 
ایشان با اشاره به اینکه در مقطع فعلی برای ایجاد اختلاف میان ملتها از عناوینی همچون شیعه و سنی استفاده می شود، انگلیسی ها را متخصص اختلاف افکنی و امریکاییها را شاگرد آنها خواندند و افزودند: ایجاد گروههای جرار، هتاک و جبار تکفیری که امریکاییها به دست داشتن در ایجاد آنها اذعان کرده اند، مهمترین ابزار برای ایجاد اختلاف های به ظاهر مذهبی میان ملتها است که متأسفانه برخی مسلمانان ساده لوح نیز به دلیل نداشتن بصیرت، فریب این توطئه و نقشه را خورده و در داخل طراحی دشمن قرار گرفته اند. 
رهبر انقلاب اسلامی نمونه واضح این موضوع را مسئله سوریه بیان کردند و گفتند: هنگامی که در تونس و مصر، حکومتهای طاغوتی با شعارهای اسلامی سرنگون شدند، امریکاییها و صهیونیستها تصمیم گرفتند از این فرمول برای نابودی کشورهای مقاومت استفاده کنند و به همین دلیل به سراغ سوریه رفتند. 
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: بعد از آغاز ماجرای سوریه، عده ای مسلمان بی بصیرت در نقشه طراحی شده قرار گرفتند و با پر کردن جدول دشمن، کشور سوریه را به چنین وضعیتی رساندند. 
ایشان تأکید کردند: آنچه که امروز در عراق، سوریه، یمن و مناطق دیگر در حال روی دادن است و تلاش می شود از آن به عنوان «جنگ مذهبی» یاد شود، به هیچ وجه جنگ مذهبی نیست بلکه جنگ سیاسی است. 
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: امروز مهمترین وظیفه، تلاش برای از بین بردن این اختلافها است. 
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: ما صریحاً و علناً گفته ایم که جمهوری اسلامی ایران دست دوستی را به سوی همه دولتهای اسلامی منطقه دراز می کند و با دولتهای مسلمان هیچ مشکلی ندارد. 
ایشان افزودند: جمهوری اسلامی ایران با اغلب همسایگان خود روابط دوستانه دارد البته برخی کشورها هم با ما اختلاف دارند و لجاجت و خباثت انجام می دهند ولی ایران بنا را بر روابط خوب با همسایگان و دولتهای اسلامی و بویژه ملتهای منطقه گذارده است. 
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: مبنای رفتار جمهوری اسلامی ایران، اصولی است که امام بزرگوار (ره) بواسطه پایبندی به آنها توانست انقلاب اسلامی را پیروز کند و به مرحله ثبات برساند. 
حضرت آیت الله خامنه ای «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» را یکی از اصول و مبانی مستحکم نظام اسلامی خواند و تأکید کردند: ما براساس درس امام بزرگوار (ره) و خط مسلم جمهوری اسلامی، با استکبار سرآشتی نداریم اما با برادران مسلمان بنای دوستی و رفاقت داریم. 
ایشان خاطرنشان کردند: ما در حمایت از مظلوم توجهی به مذهب نمی کنیم و همان حمایتی را که از برادران شیعه خود در لبنان کردیم، از برادران اهل سنت خود در غزه نیز انجام داده ایم و مسئله فلسطین را مسئله اول جهان اسلام می دانیم. 
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی موضوع «ایجاد اختلاف» به عنوان پایه اول نقشه دشمن در منطقه اسلامی غرب آسیا، خاطرنشان کردند: تشدید اختلاف در دنیای اسلام ممنوع است و ما با هر رفتار و حرکتی که موجب ایجاد اختلاف شود حتی از جانب برخی گروههای شیعه مخالفیم و اهانت به مقدسات اهل سنت را محکوم می کنیم. 
رهبر انقلاب اسلامی، «نفوذ» در کشورهای منطقه را دومین نقشه شوم امریکا برشمردند و تأکید کردند: ایالات متحده درصدد نفوذ دهها ساله در منطقه و بازسازی آبروی از دست رفته خویش است. 
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تلاش واشنگتن برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هسته ای افزودند: امریکایی ها می خواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در امریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله ای برای نفوذ در ایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بسته ایم و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا حضور سیاسی در ایران را به امریکایی ها نمی دهیم. 
ایشان سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی را نقطه مقابل سیاستهای منطقه ای امریکا خواندند و افزودند: آنها به دنبال تجزیه کشورهای منطقه و ایجاد کشورهای کوچک و تابع هستند اما به حول و قوه الهی این اتفاق رخ نخواهد داد. 
رهبر انقلاب هشدارهای قبلی خود را درباره تلاش امریکا برای تجزیه عراق یادآوری کردند و افزودند: برخی، از آن سخنان تعجب می کردند اما امروز امریکایی ها بصراحت از تجزیه عراق دم می زنند. 
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: تجزیه عراق و اگر بتوانند سوریه، هدف مشخص امریکایی هاست اما تمامیت ارضی کشورهای منطقه و عراق و سوریه برای ما بسیار مهم است. 
رهبر انقلاب در ادامه تبیین تقابل سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی با سیاستهای رژیم ایالات متحده، افزودند: ایران، از مقاومت در منطقه از جمله مقاومت فلسطین کاملاً دفاع می کند و از هرکسی که با اسرائیل مبارزه می کند و رژیم صهیونیستی را می کوبد حمایت خواهد کرد. 
ایشان مقابله با سیاستهای تفرقه انگیز امریکا و مراکز اختلاف افکن را از دیگر سیاستهای اصلی ایران برشمردند و تأکید کردند: ما تشیعی را که پایگاه و مرکز تبلیغاتش لندن است و نقش جاده صاف کن استکبار را ایفا می کند اصولاً تشیع نمی دانیم. 
رهبر انقلاب دفاع جمهوری اسلامی ایران از همه مظلومان از جمله مردم بحرین و یمن را خاطرنشان کردند و افزودند: برخلاف ادعاهای بی پایه، ما در این کشورها دخالتی نمی کنیم اما به حمایت از مردم مظلوم ادامه می دهیم. 
ایشان با انتقاد شدید از کشتار مظلومان یمن و ویران کردن این کشور گفتند: پیگیری برخی اهداف سیاسی آن هم با روشهای حماقت آمیز، باعث ادامه جنایات در حق مردم یمن شده است. 
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی این بخش از سخنانشان افزودند: در مناطق دیگر جهان اسلام از جمله پاکستان و افغانستان نیز حوادث دردآوری روی می دهد که مسلمانان باید با بصیرت و هوشیاری این مشکلات را علاج کنند. 
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان، اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی را مرکزی بسیار مهم برای مقابله با امپراطوری خطرناک و مافیای پیچیده رسانه های امریکایی -  صهیونیستی خواندند و افزودند: این حرکت باید کاملاً تقویت شود و گسترش یابد. 
ایشان فاصله فراوان رسانه های اکثر کشورهای اسلامی از خواستهای مردم مسلمان و تبعیت این رسانه ها از سیاستهای خطرناک استکبار را یادآور شدند و افزودند: «امپراطوری رسانه ای ظالمان»، در عین ادعای بی طرفی، با تحریف و دروغ و انواع روشهای پیچیده، در خدمت اهداف زورگویان جهانی است. 
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان افزودند: با وجود رجزخوانی های استکبار و دنباله های آن، بدون تردید عزت و قدرت اسلام، به برکت حضور مردان و جوانان و زنان مجاهد، روشن و تضمین شده است و آینده منطقه به ملتهای مسلمان تعلق دارد. 
در پایان این دیدار، رهبر انقلاب با جمعی از میهمانان، از نزدیک دیدار و گفتگو کردند. 
پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب، حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن اختری دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت(ع)با بیان گزارشی از اجلاس ششم مجمع گفت: جلسه عمومی مجمع جهانی اهل بیت (ع) با حضور علمای و شخصیتهای بیش از 30 کشور جهان تشکیل شده است. 
حجت‌الاسلام کریمیان دبیرکل اتحادیه رادیو تلویزیون‌های کشورهای اسلامی نیز در گزارشی خاطرنشان کرد: تلاش برای ایجاد ادبیاتی جدید در عرصه رسانه ای با معیارهای اسلامی، کسب اعتماد عمومی، تمرکز بر تربیت نیروی انسانی، ایجاد سازوکار تولید توزیع و انتشار خبر و تلاش برای مدیریت محتوا از مهمترین اقدامات اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی بوده است.


هاشمی رفسنجانی: روحانی نمی خواهد کارها با قانون گریزی پیش برود/ استفاده تندروها از تریبون مجلس


یاست > احزاب و شخصیت‌ها - رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، قانون مداری را یکی از ویژگی های دولت روحانی دانست و گفت: رییس جمهوری نمی خواهد کارها را با قانون گریزی پیش ببرد.

به گزارش  پایگاه اطلاع رسانی روابط عمومی مجمع، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار دبیران استانی سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار درمورد عملکرد دولت آقای روحانی، به توافق هسته ای اشاره کرد و اظهارداشت: می بینید در آمریکا دمکرات ها و جمهوری خواهان که موافقان و مخالفان توافق هستند، بر توانایی های ایران تأکید می کنند.

وی همچنین در پاسخ به مطالبات دانشجویان درمورد انتخابات آتی و چگونگی برگزاری آن و ورود اشخاص تأثیرگذار به مجلس، اظهارداشت: اگر چه محدودیت هایی داریم و بعضاً بیشتر می شود، اما در مجموع حرکت به سوی بهتر شدن امور و انتخاب نمایندگان واقعی اندیشه های مردم پیش می رود.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، فعالیت احزاب در چارچوب قانون اساسی، برای احقاق حقوق مردم را مهم دانست و خاطرنشان کرد: خاصیت قانون اساسی مراعات و عمل به اصول اساسی آن است و هرکس اصول آن را مخدوش کند، دلسوز نظام نیست.
هاشمی رفسنجانی، در خصوص جایگاه مراجع در کشور، گفت: مراجع در جامعه احترام دارند و ورود آنها به مسایل اجرایی هم همراه با ملاحظات خاصی است.

وی در پاسخ به اعتراض یکی از دانشجویان که هنوز مدیران دولت سابق در مسوولیت ها هستند، به محدودیت های دولت و تهدید وزرا به استیضاح اشاره کرد و گفت: به رغم وجود عقلای سیاسی در مجلس، گروه های تندرویی هستند که از تریبون باز آن در راستای خواسته های جناحی استفاده می کنند.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، عدم وجود احزاب نیرومند را یکی از مشکلات اساسی کشور دانست 
هاشمی رفسنجانی، انتساب حزب اسلامی کار به کارگران را مثبت ارزیابی کرد و خطاب به دانشجویان عضو سازمان دانشجویی این حزب، گفت: در جلسات دانشجویی و حزبی از کارگران دفاع کنید که هم تأثیرگذارترین و هم مظلوم ترین قشر جامعه ما هستند.
وی همچنین به مسوولان سازمان دانشجویی توصیه کرد که رابطه دوسویه خود با دانشگاه و حزب اسلامی کار را حفظ کنند، چون بخشی از دانشجویان ما از خانواده های کارگری برخاستند.

مسجد جامعی: داعش از شیوه ابن‌زیاد استفاده می‌کند/ افکار عمومی جهان عرب از ترس ایران، علیه داعش نیست


حجت الاسلام مسجد جامعی در کافه خبر به رمزگشایی از پدیده داعش پرداخته و می‌گوید اعراب از ترس ایران همراه این گروه تروریستی شده اند.

زهرا خدایی ـ زهره نوروزپورحملات تروریستی داعش یکی پس از دیگری در کشورهای عربی نگرانی‌ها نسبت به افزایش تحرکات این گروه را شدت بخشیده است. کویت، بحرین، عربستان سعودی؛ کشورهایی که تاکنون داعش در آنها سد امنیتی را شکسته و قربانی حملات انتحاری این گروه تروریستی شده اند، تلاش می کنند راهی برای مقابله با این تحرکات بیابند.

اما پرسش اینجاست که این گروه تروریستی تا کجا پیش خواهد رفت؟ آیا شیعیان منطقه و ایران نیز شامل این تهدید می شوند؟ و در نهایت اینکه کدام کشورها در صف حملات تروریستی و انتحاری داعش قرار دارند؟ برای پاسخ به این پرسشها با حجت الاسلام دکتر محمد مسجد جامعی کارشناس مسائل عرب و اندیشه های اسلامی به گفتگو نشسته ایم که از نظر می گذرانید:

آنچه در حال حاضر مطرح است انیکه خشونت و تروریسم تکفیری سلفی به شدت درخاورمیانه در حال گسترش است و این موضوع سبب شده است. در این بین برخی تحلیلگران جنگ مذهبی میان شیعه و سنی را مطرح می کنند.  در گذشته نیز منازعات میان شیعه و سنی وجود داشته است اما این گستردگی در به کارگیری خشونت به نظر با منازعات سابقه دار میان شیعه و سنی متفاوت می نماید و به نظر می رسد مسائل دیگری نیزاز جمله موضوعات امنیتی و استراتژیک در آن دخیل شده است. مثلا  در اوایل ماه مبارک رمضان شاهد بودیم در کشوری مثل کویت که از سال 90 بعد از جنگ خلیج فارس تقریبا هیچ مشکل امنیتی نداشته یک انفجار تروریستی در مسجد شیعیان رخ می دهد. آیا واقعا جریان تکفیری و تروریستی تا این حد در کشورهایی با ضریب امنیتی بالا و جمعیتی کم، نفوذ کرده است؟ یا موضوع از قرار دیگری است؟

برای پاسخ باید کمی به عقب باز گردیم. یعنی به جایی که شاهد انقلاب های عربی بودیم. شاید بتوان گفت ریشه این تحولات در خصوص جریان های تکفیری و سلفی به تحولات یاد شده مربوط است. بعد از سقوط بن علی در تونس ودگرگونی های مرتبط با بهار عربی، در طی این سال ها شرایط به نوعی درامد که تعارض های مختلف سیاسی، اجتماعی در چارچوب و در پوشش طائفی و مذهبی متجلی  شد، به گونه ای که در هیچ زمانی در کل تاریخ معاصر این گونه نبوده است. لذا حتی گروه هایی که در گذشته و تا قبل از تحولات سال های اخیر تعهد اول آنها از نظر خودشان مبارزه با اسرائیل و مبارزه با سلطه گری کشورهای غربی بود، تغییر کردند و حالا به جای آن تعهدات، عملا  تعهد اول آنها مبارزه با شیعیان شده است. اینکه چرا این گونه می اندیشند و شیعیان را تجسم دهنده چه واقعیت هایی می دانند، بحث مفصلی دارد که مجال آن نیست. در حال حاضر مهمترین عامل تجلی دهنده تعارض ها به عنوان مناسب ترین بستر، مذهب است.

متاسفانه اوضاع تا بدان حد بحرانی شده که عده ای قابل توجهی از انفجار مسجد کویت اظهار خوشحالی کردند و گفتند با این عمل جهادی، تعدادی از رافضیان در معبدشان، و نه مسجد، کشته شدند. در حالی که این جنایت در ماه مبارک رمضان، روز جمعه و هنگام نماز اتفاق افتاد. این نشان دهنده بیماری مهلکی است که در حال حاضر وجود دارد و بیانگر واقعیت های تلخی است.

پیش از تحولات بهار عربی و گسترش داعش هم منازعاتی از این دست میان شیعه و سنی بود و البته در بیشتر موارد مخصوصا در عراق و پاکستان شیعیان قربانی تفکرات سلفی و تکفیری می شدند، الان و در این برهه چه اتفاق خاصی افتاده است.  
بله به قول شما این موضوع ریشه دار است اما آنچه مد نظر است تبدیل شدن این خشونت ها به یک جریان رو به گسترش است. شاید بتوان گفت به نوعی سیستماتیک شده است.  درحال حاضر اگر شما تعارض های مذهبی را به دقت بررسی کنید، افکار عمومی به صورت هدفمند نسبت به شیعیان و بویژه ایران تحریک می شوند و این باعث شده است که این موج و جریان ضد شیعی رشد فزاینده سریعی در منطقه داشته باشد.  منظور این است که این وقایع متاسفانه  به یک جریان تبدیل شده است و اینجاست که موضوع بسیار خطرناک می شود. مضاف بر اینکه منطقه از عقب ماندگی مهلکی رنج می برد. در طی جنگ های بالکان مواردی بود که صرب ها کلیسای کروات ها را منفجر می کردند یا به عکس مساجد مسلمانان را تخریب می کردند. اما در اینجا مسجدی را که در ان افراد مشغول عبادت بودند و به صورت جمعی آنها را منفجر می کنند و بعد شکرانه به جا می آورند واقعا چنین حالتی هیچ زمانی در تاریخ نبوده است. مواردی بوده اما اینکه این تبدیل به یک جریان بشود نبوده است. نکته مهم تر اینکه رشد چنین خشونت افسار گسیخته ای نشانه عقب ماندگی منطقه است.

عقب ماندگی منطقه یا اعراب؟ فراموش نکنید که امام علی (ع) را که خلیفه مسلمین بود نیز در مسجد به شهادت رساندند، یعنی حتی در آن دوران نیز ما شاهد یک نوع تروریسم خشن افراطی بوده ایم که ترور خلیفه مسلمین در مسجد را راهی برای رسیدن به بهشت می دانسته است. آیا می توان گفت این نوع عقب افتادگی و خشونت کور به نوعی ریشه عربی دارد؟بحث مربوط به شهادت امام علی (ع) و علل و عوامل و کیفیت آن موضوع جدایی است که اجازه بدهید وارد آن نشویم چون مجال زیادی می طلبد. اما سوال دوم شما.  در واقع این یک بحث تئوریک است. واقع این است  که ایدئولوژی تکفیری به مفهوم داعشی و القاعده ای خودش ذاتا هماهنگ با خصوصیات اعراب شبه جزیره العرب است، البته در حال حاضر دیگران هم هستند که به آنها ملحق می شوند. این  جریان در درون خودش یک فکر است. در گذشته هم نمونه های مختلف خوارج را داشته ایم. کلا به لحاظ خصوصیاتی که این ایدئولوژی و این فکر دارد، در تناسب کلی با سابقه، میراث و روانشناسی اعراب این منطقه است.  بهتر است بگویم بیشتر ریشه  "نجدی" دارد. نجدِ عربستان یک منطقه خشک، قفر، با مردمانی خیلی کم عاطفه و پرخشونت، بدگمان و خیلی خشن است. یعنی جغرافیای بی رحم این منطقه از مردمان نجد چنین انسان هایی ساخته است. این حرف من نیست، اقایی است به نام حافظ وهبه، یک عالم مصری که در ابتدای تشکیل عربستان مشاور عبدالعزیز در زمینه سیاست خارجی می شود. فرد عالمی است، کتاب های مختلفی دارد که یکی از آنها کتاب «تاریخ جزیرة العرب فی القرن عشرین» است. که کتاب ارزشمند و معتبری است. وهبه بعدها سفیرعربستان در انگلیس می شود. با آنکه خیلی به شخص عبدالعزیز وایدئولوژی و نظام وهابی تمایل دارد، در قسمت هایی از کتاب درباره نجد و قبایل آن مطالبی می گوید که واقعا حیرت آور است. مطالبی درباره خشونت طبع مردم عادی و مقامات عربستان می نویسد که انسان متعجب می ماند و اینکه آنها تا چه مقدار به دور از مدنیت و مسائل مدنی بوده اند.

مثلا در بخشی می نویسد زمانی که دو قبیله علیه قبیله سوم متحد می شدند، آن قبیله متحد شده اگر احساس می کرد که متحدش در مقابل دشمن مشترک کم آورده و در حال شکست است، اموال و اسلحه متحد خودش را غارت می کرد چرا که می گفتند به جای اینکه دشمن مشترک ما آنها را غارت کند بگذارید خودمان که متحدشان هستیم، غارت کنیم. او نقل می کند که این جریان موجب تعجب انگلیسی ها شد که داستان مفصلی دارد.

به هر حال برای دریافت دقیق منطق فکری و رفتاری گروه های موجود تکفیری می باید گذشته و حال نجد را در کلیتش بشناسید. شخصیت های اصلی و بانفوذآنان عموما نجدی هستند اگر چه در بین آنها کسانی هم یافت می شوند که متاثر از ایدؤولوژی قطب اند.

پس شما معتقدید که خشونت های کنونی با خشونت های گذشته نسبت به شیعیان تفاوت دارد و  اینها سیستماتیک شده است.بله درست است، اما به طور خیلی خلاصه اضافه کنم که قبل از سقوط صدام، این حوادث در نقاط مختلف اتفاق می افتاد، نه در منطقه عربی، بیشتر در منطقه افغانستان و پاکستان بود. آنچه که اتفاق افتاد مبتنی بر تجربه و سابقه تاریخی و در ادامه همان مسائل بود. بعد از سقوط صدام حوادث مهمی اتفاق افتاد که کمتر به آن توجه شد. نکته مهمی که وجود داشت ظهور زرقاوی بود.  زرقاوی یکی از عناصر القاعده  بود، شعار زرقاوی این بود که ما برای شکست دادن آمریکایی ها باید در عراق ناامنی ایجاد کنیم و در عمل نشان دهیم که امریکایی ها قادر نیستند امنیت عراق را حفظ کنند. برای همین با هر نوع اقدامی که منجر به ثبات و استقرار عراق می شد مانند انتخابات برای تدوین قانون اساسی و یا انتخابات پارلمانی و هر نوع اقدامی که دولت عراق در صدد انجام آن بر می آمد برای نهادینه کردن نهاد های خودش، با تمام این ها مبارزه می کردند. اکثریت مردم در عراق شیعیان بودند در نتیجه شیعیان اکثریت را داشتتند، برای اینکه زرقاوی نا امنی بیشتری ایجاد کند شیعیان را هدف قرار می داد و بمب گذاری در مراکز تجمع جمعیت از آن زمان آغاز شد.

ایدئولوژی آنها به گونه ای است  که اصولا برای انسان هیچ نوع ارزشی قائل نیستند. فرق آنها با مبارزین قرن بیستمی خیلی از کشورهای دیگر این است که انسان برایشان اهمیتی ندارد. برای نمونه در طول مبارزات سنگینی که ارتش ازادی بخش ایرلند داشت و مبارزه سنگینی بود، تعداد کسانی که کشته شدند به نسبت خیلی کم بودند، در اواخر دسامبر سال 1993 بمب سنگینی را نیمه شب در مراکز  بانکی و تجاری انگلیس منفجر کردند. تا آنجایی که به یاد دارم این بمب گذاری دو میلیارد پوند خسارت به بار آورد و نکته اینجاست که آنها قبل از منفجر کردن این بمب به پلیس اطلاع داده بودند تابه کسی آسیبی نرسد. این جریان را به همین ترتیب در گروه های بریگاد سرخ ایتالیا یا بادرماینهوف آ لمان می بینید. اما متاسفانه در این منطقه واقع این است که انسان مانند سنگ، آجر و شیشه است. برای اینها مهم این است که بحران ایجاد شود و این بحران با کشتن مردم بی گناه ایجاد می شود. لذا شروع کردند به بمب گذاری در قهوه خانه، در محل تجمع مردم، بازار، مسجد و حسینیه و از سال 2004 به بعد ده ها هزارعراقی، زن، بچه،  کوچک و بزرگ، بی گناه در طی این بمب گذاری ها کشته شدند. از ان زمان به بعد جریان کشتن انبوه مردم برای رسیدن به اهداف سیاسی تبدیل به مدل می شود و به سرعت گسترش پیدا می کند. 

ما در طی دهه اخیر خیلی تلاش کردیم به آنها بفهمانیم بزرگترین خطر جهان اسلام اسرائیل است و تلاش کردیم مهمترین دغدغه آنها را اسرائیل قرار بدهیم، ولی جواب عکس داد و عملا خود ما بزرگترین دغدغه شدیم، حرفشان هم این است که ایران در امور داخلی اعراب دخالت می کند

البته زرقاوی تنها نبود، خیلی ها به اهداف او کمک می کردند، بعثی های عراق که الحق از لحاظ خشونت طبع، بسیار خشن هستند، همین طور خارج از عراق هم کشورهای عربی کمک می کردند. به دلیل اینکه حرف امریکایی ها این بود که می گفتند می خواهیم از عراق یک مدل مناسب برای خاورمیانه بزرگ بسازیم در نتیجه همه کشورها، در راس آنها سوریه، عربستان و کشورهای دیگری که در این منطقه بودند در وحشت فرو رفتند برای همه اینها عدم موفقیت دولت و رژیم عراق مهم بود. چون اگر موفق می شدند، نوبت به آنها می رسید.

یعنی به همین خاطر بود که در اوایل حکومت مالکی، دمشق متهم به ایجاد نا آرامی در عراق می شد و حتی جنگ لفظی میان نوری مالکی و بشار اسد درگرفت؟بله دقیقا. به خاطر این بود که خود اسد هم احساس خطر می کرد. یعنی این ها همگی از اینکه عراق بتواند یک کشور با ثبات و یک دوره دموکراتیک بعد از دیکتاتوری را تجربه کند نگران بودند. به طور طبیعی یک اجماع کلی برای حمایت از این نوع اقدامات وجود داشت، سوریه و دولت اسد هم یکی از مهمترین کشورهایی بودند که به بعثی ها کمک لجستیکی و اطلاعاتی می دادند.  نه تنها به بعثی ها، بلکه به همه گروهایی که در پی ایجاد ترورهای سنگین و توده ای در بین مردم بودند. واقعیت این است که خود دولت سوریه مستقیما کمک می کرد. از آنجا بود که کشتن انبوه مردم تبدیل به یک رویه شد برای نیل به مقاصد، این رویه مرتب تشویق شد و جلو رفت، افراط  زرقاوی در کشتن توده مردم تا حدی شد که بن لادن و الظواهری به او پیام دادند که چرا توده مردم شیعه را می کشی؟ القاعده ذاتا در پی کشتن شیعیان نبود ولی این نسل برخاسته از خاکستر القاعده که با زرقای روی کار آمد تفکرات وهابی داشتند و این رویه را با تمام توان پیش گرفتند. البته زرقاوی به بن لادن و الظواهری توجهی نمی کرد و حتی پاسخ های تندی به آنها داد که قصد ورود به آن را ندارم و کارهای خود را ادامه داد. القاعده مرکزی که خارج ازعراق بود، زرقاوی را به عنوان امیر القاعده در منطقه رافدین  قرار داده بودند و خود کسانی که او را امیر کرده بودند خود به اعمال زرقاوی اعتراض داشتند. دوره بعد از زرقاوی که در واقع آغاز رسمی دوران داعش است شاهد قطع ارتباط کامل این گروه با القاعده و آغاز روند انتخاب شده از سوی آنها هستیم که شیعه کشی و جنگ مذهبی را در اولویت و تعهد اصلی خود قرار داده است.

برخی درباره داعش می گویند این ها اقلیت هستند و خودشان را با استفاده از رسانه ها و به کار گیری متخصصین روابط عمومی اکثریت نشان می دهند، تصویر دیگر این است که آنها در میان توده های کم اطلاع مردم نفوذ کرده و از آنها چیزی  شبیه لشگر مورچگان پدید آورده اند که  هر کجا که می روند عده ای با انها همراه می شوند. واقعیت چیست؟ ایا داعش واقعا قدرتمند است یا نمایشی از قدرتمندی است؟ آیا ترس از داعش منطقی است و باید برای رویارویی با آنها آماده شد یا اینکه آنها صرفا در مناطقی که سنی نشین است فعالیت می کنند و قدرت رویارویی با بخش های شیعه نشین را ندارند و اساسا خیال این کار را هم ندارند؟نکته اول اینکه داعش نتیجه یک سیر تحولی است که اگر آن را نشناسید نمی توانید آن را به عنوان پدیده ای که بروز و ظهور یافته به درستی و بی طرفانه بشناسید. ساده ترین راه این است که بگویید داعش فرزند القاعده است یا نوع پیشرفته و خطرناک تری از القاعده ای است که ریشه در تفکرات وهابی و سلفی دارد. 

 نکته دوم اینکه مجموعه کسانی که درون داعش و پیرو این گروه هستند را بشناسیم و بدانیم که هریک با چه اغراض و اهدافی گرد این گروه آمده اند. یعنی این نیست که آنها به  دلیل واحدی در زیر این مجموعه جمع شده باشند. عده ای اعتقادی هستند، عده ای تمایل به جرم و جنایت دارند، عده ای به دلیل بحران هویت و حتی ممکن است برخی به دلیل تمایلات هوی پرستانه و پول به این گروه پیوسته باشند. کل کسانی که از کشورهای مخصوصا اروپا و امریکا عضوی از این گروه می شوند نسل دوم و سوم مهاجرانی هستند که عموما به این کشورها رفته اند طعم محرومیت ناشی از تبعیض از عدم توان ارتقا متناسب با ظرفیتشان را در جامعه پذیرنده چشیده اند، و بخشی هم به دلیل وقایع ماجراجویانه است. خود حس ماجراجویی عامل مهمی است. بنابراین کسانی که در درون این مجموعه هستند به دلایل مختلف که جذب این جریان شدند حالا در بخش ایدئولوژیک هم مختلف اند یعنی یک تیپ واحد نیستند.

این مجموعه در حال حاضر جمع شده اند، از جوان های بعضا خیلی باهوش و خیلی قابل تونسی گرفته، تا  کسانی که واقعا گرسنه و محروم اند. این جریان در ذات خودش ضد تمدن است، برای همین است که آثار تاریخی را خراب می کنند. رفتارشان کاملا بدویانه است. لذا این جریان پایایی نیست. در شرایط غیر عادی است که این ها  می توانند حضور داشتنه باشند و جلو بروند اما در شرایط عادی نمی توانند خیلی پیش بروند و ادامه دهند، زیرا هضم می شوند. نکته ای که وجود دارد این است که رقابت های سیاسی در بین کشورهای منطقه منجر به کمک رسانی مستقیم و غیر مستقیم به این جریان شده است. کمک های لجستیکی، اسلحه و حتی بعضا در حد معالجه کردن مجروحان. از اینها به عنوان یک ابزار استفاده می شوند.

 کشورهایی که از ان ها استفاده می کنند خیلی در پی این نیستند که بعد از این چه می شود؟ یکی از مشکلات منطقه این است که چشم انداز بلند مدت برای مسائل خودشان ندارند. همه مسائل را روزمره و در کوتاه مدت می بینند. عواقب آن  را هیچگاه در نظر ندارند. لذا این گروه ها اعم از داعش و غیر داعش مورد حمایت های وسیع، نه تنها سیاسی بلکه تبلیغاتی و حتی رسانه ای قرار می گیرند. در حال حاضر ان مقداری هم که به افکار عمومی جهان اهل سنت مربوط می شود یک دلواپسی و نگرانی درباره توسعه طلبی سیاسی و قدرت گرفتن ایران به عنوان یک نظام مذهبی و سیاسی است.  در برهه فعلی در افکار عمومی اعراب غیر شیعه، مهمترین عامل دغدغه آور، مساله ایران است.

ما در طی دهه اخیر خیلی تلاش کردیم به آنها بفهمانیم بزرگترین خطر جهان اسلام اسرائیل است و تلاش کردیم مهمترین دغدغه آنها را اسرائیل قرار بدهیم ، ولی جواب عکس داد و عملا خود ما بزرگترین دغدغه شدیم، حرفشان هم این است که ایران در امور داخلی اعراب دخالت می کند. اعراب خودشان با خودشان در حال جنگ و نزاع هستند ولی می گویند ایران دخالت می کند. یک تعبیرش این است که دخالت ها و کشمکش های عربی بین خود را ولو به کشتار و جنایت منتج شود می پذیرند اما هیچ نوع دخالتی را از طرف ایران نمی پذیرند. خب این افکار عمومی است که در حال حاضر وجود دارد با توجه به این ویژگی هایی که به طور خلاصه عرض کردم احساس می کنند که داعش اهرمی است که می تواند مقابل ایران و متحدان ایران، اعم از شیعیان منطقه، علوی، دروزی، زیدی و اسماعیلی و یا هرکسی که باشد بایستد و به آنها ضربه بزند. لذا بیش از اینکه نسبت به داعش گرایش مثبت داشته باشند نسبت به ما و متحدانمان گرایش بسیار خصمانه دارند. متاسفانه رسانه های آنها هم این مهم را فوق العاده تقویت کرده است. حتی شخصیت های دینی، حزبی و سیاسی هم به این مقوله دامن زده اند. به این علت آن پایگاهی که داعش در افکار عمومی پیدا کرده است عواملی پیچیده و مختلفی دارد که از مهمترین هایش دغدغه از توسعه طلبی سیاسی و مذهبی ایران است.  لذا هر انچه که با این توسعه طلبی چالش داشته باشد در کنار آن قرار می گیرند.

ما شاهد یک جغرافیایی ما بین دو پایتخت مهم عربی هستیم. یعنی از پشت دروزاه های بغداد تا پشت دروازه های دمشق و در این بین حدودا 20 میلیون عرب تقریبا مستضعف به معنی واقعی کلمه و خصوصا دور افتاده از علم و فرهنگ و آگاهی زندگی می کنند. آیا با تبیین شما می توان گفت که این 20 میلیون یا عمده آنها از ترس توسعه طلبی ایران یا شیعیان با داعش دست کم اگر همراه نشده اند مماشات کرده و سلطه آنها را پذیرفته اند؟ نه به هیچ وجه اینگونه نیست که آنهاهمراه  شده باشند. همراه که قطعا نیستند. کدام عراقی است که حاضر شود اثار تاریخی کشورش را این طور نابود کنند؟ ولو اینکه اصلا ضد ایران باشد. اینکه اعتراض نمی کنند برای این است که نمی توانند. عنصر ترس و ارعاب را نادیده نگیرید. آن بحث ها که در بالا شد ابعاد سیاسی بود اما عناصر دیگری هم در اینکه این مردم چنین سلطه ای را می پذیرند وجود دارد.  دقیقا سیاست ابن زیاد است. شما خطبه های ابن زیاد را زمانی که وارد کوفه می شود قبل از دستگیری جناب مسلم ملاحظه کنید. ابن زیاد و پدرش با جنایاتی که مرتکب شده بودند چنان ترس و وحشتی در دل مردم انداخته بودند که تنها نام ابن زیاد کافی بود که آنها همه قول و قرارهایشان با جناب مسلم و امام حسین (ع) را فراموش کنند. این عنصر ترس و ارعاب الان در خصوص داعش صدق می کند. نام آنها مو به تن این مردم راست می کنند و آنها وحشت می کنند از اینکه فکر رویارویی بکنند.

ولی شما گفتید بخشی از جهان عرب از ترس توسعه طلبی سیاسی ایران با داعش همراه می شوند.
این بخش بزرگی از افکار عمومی در جهان عرب است که لزوما در اختیار داعش نیست. منظور این است که حمایت هایی از داعش در بیرون از منطقه قدرت آنها صورت می گیرد که ریشه در این ترس و بدبینی دارد. می گویند داعش می تواند جلوی توسعه طلبی ایران را بگیرد اما اینکه چه بر سر آن عده ای که الان قربانی ظلم و خشونت داعش می شوند، می آید. برایشان خیلی مهم نیست یا در درجه اول اهمیت نیست. اما آن مردمی که در داخل حوزه حکومتی و سلطه داعش هستند بر اساس گزارش ها، منهای اقلیت بسیار کوچکی که به لحاظ ایدئولوژیک مانند خودشان شده اند یا به اعتباری مزدور این ها شده اند، اکثریت قریب به اتفاق ضد آنها هستند، موافق نیستند، هیچ شهروند عراقی و سوری، هرجوری که شما فرض بکنید مایل نیست که افتخارات و تاریخ کشورش این طور نابود شود و یا تحت سلطه چنین مردمانی قرار گیرد. ناراحت هستند اما جرات ابراز وجود و اعتراض ندارند.

آیا داعش می تواند خطری برای عربستان باشد؟
نه این اشتباه بزرگی است که ما فکر می کنیم داعش دامن عربستان را می گیرد. این ایدئولوژی در ذات خودش وهابی است. وهابیت در ذات عربستان است. داعش ممکن است یک مزاحمت هایی برای آنها ایجاد کند ولی به هیچ عنوان نمی تواند به عنوان یک جریان سازمان یافته مدلی را که در سوریه و عراق ایجاد کرده در عربستان ایجاد کند. مضافا که هم اکنون کتاب های درسی دینی در موصل که تحت سیطره داعش است کتاب های دینی مدارس عربستان است.

ابوبکر البغدادی بارها تهدید کرده است مدینه و مکه را اشغال می کند پس این تهدیدات چیست؟

اینها بیشتر به یک شوخی می ماند. بیشتر به یک شوخی می ماند زیرا آنها یکی هستند، تفکر داعش تحقق ایدئولوژی وهابیت خالص اولیه است. آنها کارهایی را انجام می دهند که وهابی ها در دوران اولیه یعنی دوره عبدالوهاب و در دوران سعود که جد این سعودی های حاضر است، در دو قرن گذشته، مرتکب می شدند. آنها به هرجا حمله می کردند همین گونه رفتار می کردند.

اینکه اعتراض نمی کنند برای این است که نمی توانند. عنصر ترس و ارعاب را نادیده نگیرید. آن بحث ها که در بالا شد ابعاد سیاسی بود اما عناصر دیگری هم در اینکه این مردم چنین سلطه ای را می پذیرند وجود دارد. دقیقا سیاست ابن زیاد است.

وهابی ها تا قبل از سرکوب اخوان وهابی که توسط  خود عبدالعزیر انجام شد طائف را به فرماندهی خود عبدالعزیز شخم زدند، این کار را در جاهای دیگر هم تکرار کردند. لذا رفتار امروز داعشی ها ادامه همان رفتار وهابی های خالص دوران اولیه است و بالاخره وهابیت امروز هم استمرار آن وهابیت است.

آیا داعش می تواند از عراق تا شام حکومتی تشکیل دهد؟
ممکن است که همین رویه ادامه پیدا کند ولی اینکه تبدیل به یک مجموعه طبیعی قابل ادامه و استوار باشد، نه،  نمی تواند. حتی در حد طالبان هم نمی شوند. طالبان به هرحال در یک دوره ای از 1995 تا 2001 که آمریکا به افغانستان حمله کرد، حکومت فراگیر تشکیل دادند.

خب همان سالها درباره طالبان هم ابتدا همین گفته می شد. می گفتند مگر می شود این جماعت خشن بی تمدن حکومت تشکیل دهند اما دیدیم که شد. حتی بعدها این مطرح شد که اگر بن لادن در بین طالبان نبود و اگر انها بن لادن را به آمریکا تحویل می دادند و بهانه ای برای حمله به افغانستان وجود نداشت، چه بسا الان هم دست کم در جنوب افغانستان حکومت طالبان وجود داشت.طالبان یک مجموعه منسجم است، عبارت است از اسلام حنفی پشتونی با یک تفسیر خاص که در عین حال منسجم و متناسب با واقعیت های پشتونی است. داعش فاقد چنین انسجامی است. در درون طالبان غیر پشتون فوق العاده کم هستند. اما داعش با اینکه هسته عربی دارد اما افراد زیادی از ملیت های دیگر با تفکرات و مقاصد گوناگون گرد آن آمده اند که این مانع از وحدت و ایجاد یک حکومت می شود.
ایدئولوژی تکفیری به مفهوم داعشی و القاعده ای خودش ذاتا هماهنگ با خصوصیات اعراب شبه جزیره العرب است، البته در حال حاضر دیگران هم هستند که به آنها ملحق می شوند. این جریان در درون خودش یک فکر است. در گذشته هم نمونه های مختلف خوارج را داشته ایم. کلا به لحاظ خصوصیاتی که این ایدئولوژی و این فکر دارد، در تناسب کلی با سابقه، میراث و روانشناسی اعراب این منطقه است. بهتر است بگویم بیشتر ریشه "نجدی" دارد. نجدِ عربستان یک منطقه خشک، قفر، با مردمانی خیلی کم عاطفه و پرخشونت، بدگمان و خیلی خشن است.

اما در یک چیز انسجام دارند، سلفی گری وهابی و توسل به خشونت ؟آیا همین رویکرد مذهبی نمی تواند عامل انسجام باشد؟نه، برای اینکه یک گروه منسجم باشد، مذهب و ایدئولوژی یک عامل مهم است اما کافی نیست.  بقیه موارد حتی مهمتر هستندو طالبان قبل از مذهب، فرهنگ محکم پشتونی داشت. یعنی عامل قبیله ای، زبان، فرهنگ مشترک، تاریخ، نژاد و سپس مذهب مشترک حنفی به همراه نوعی گرایش صوفیانه. داعش عمده این ها را ندارد.

ولی الان داعش عملا در مناطقی که عرض کردم پشت دروازه دو پایتخت یک حکومت دارد که به هرحال می جنگد، می کشد، می بخشد، پول توزیع می کند احکام شرعی اجرا می کند. بله اگر به پذیرش سازمان ملل و مثلا تشکیل کابینه باشد انها حکومت ندارند اما عملا دارند همان کارها را می کند.مساله پذیرش سازمان ملل نیست. در شرایط کنونی جهان ممکن نیست حکومتی در منطقه حساسی که مورد بحث ماست، تشکیل شود و دوام آورد بدون آنکه از جانب کشورهای مختلف به رسمیت شناخته شود. کشورهای منطقه ممکن است به او کمک کنند. که می کنند. اما نمی توانند آن را اعلام کنند. شرایط به گونه ای است که همه از آنان، حتی اگر شده به حسب ظاهر، تبری می جویند. آنچه شما به عنوان حکومت داعش می گویید قابل دوام نیست.

تا چه مدتی؟
هم اکنون در منطقه ما نه تنها رقابت سیاسی و دینی وجود دارد، بلکه نوعی از هم گسیختگی بی سرانجام اجتماعی نیز هست و لذامشکل می توان گفت حکومت داعش تا چه زمانی ادامه خواهد یافت. اما به هر حال آنها قادر به ایجاد حکومت پایدار و حتی در حد پایداری حکومت طالبان در افغانستان دهه نود هم نیستند.

پس شما تلویحا قبول دارید که داعش ممکن است مقدمه ای برای اجرای سایکس پیکوی دو و تقسیم بندی جدید در خاورمیانه باشد؟اجمالا  در این زمینه زیاد صحبت شده است. در 1982 هم یک دیپلمات معروف اسرائیلی اودد یی نون (Oded Yinon) نظریه جدیدی در مورد مرزبندی های آینده خاورمیانه که متناسب با منافع بلند مدت اسرائیل باشد، مطرح کرد و دیگران هم مطرح کرده اند. ولی با توجه به شرایط موجود، شخصا بعید می دانم که این مرزبندی ها تغییر کند. اگر قرار باشد انجام شود، موردی است مثل سودان که به شمال و جنوب تقسیم شد. این یک حالت هم استنثنایی داشت، نمی توانیم به منطقه و یا غیر منطقه تعمیم دهیم. قبلا هم جنوب سودان خیلی مرتبط با کل سودان نبود، ولی اگر در منطقه خاورمیانه قرار باشد مرزی عوض شود نتیجه آن مرتبط با سرنوشت خیلی از کشورهای دیگر است، در نتیجه خیلی بعید است که مرزهای جدیدی به وجود بیاید، حداقل در آینده ای که ما قابل پیشبینی می دانیم بعید است چنین اتفاق رخ دهد.

داعش تا چه اندازه تحت مدیریت مثلا ترکیه یا عربستان است؟ مثلا اگر زمانی رابطه ما با عربستان خوب شد، سعودی ها قدرت این را دارند که داعش را مهار کنند؟ یا دیگر همه چیز از دستشان خارج شده است؟
مطمئنا این دو کشور و نیز قطر و برخی از احزاب اسلامی دیگردر ایجاد گروه های تکفیری و نیز داعش، سهم مهمی داشته اند. اما چنین نیست که بعد از تولد یک جریان شما بتوانید آن را کنترل کنید. جریان ها منطق تحولی خود را دارند و عمدتا تحت تاثیر فضایی هستند که درآن زندگی می کنند.

 شاید تعجب کنید که اکثر قریب به اتفاق نهادهای دینی که عربستان در دهه هشتاد ایجاد کرد و عمدتا به دلیل رقابت با ایران بود به هنگام اشغال کویت، جانب صدام را گرفتند و نه عربستان را. البته به دلیل ریشه های عمیقا وهابی تفکرات داعش، شخصیت های دینی آنان می توانند تا حد زیادی جلو افراط کاری داعشیان را بگیرند. البته اگر بخواهند. که بعید است چنین بخواهند

آیا توافق هسته ای تأثیری بر نحوه مبارزه با داعش خواهد داشت؟ اصولا آینده این روند را چگونه پیش بینی می کنید؟ واقعیت این است که صرف حضور ایران به عنوان یک کشور بزرگ و نیرومند و نیز به عنوان قطب متحدانش و ترس از گسترش نفوذش جریانهای مختلفی را در منطقه ایجاد و یا تشدید کرده است. در نتیجه هر آنچه بر موقعیت منطقه ای و بین المللی ایران تاثیر گذارد بر این جریانها هم تاثیرخواهد گذاشت.

اما پدیده هایی چون داعش همانطور که اشاره شد برایند مجموعه عواملی هستند که از درون جوامع عربی ، و تا حدودی اسلامی ، برآمده اند و به یک جریان تبدیل شده­ اندکه موافقان و مخالفانی دارد. این جریان به سادگی از بین نخواهد رفت چرا که ریشه در وضع موجود دارد و این وضعیت کمابیش ادامه خواهد یافت و تحولات سیاسی یاد شده در مقطع کنونی و در کوتاه مدت، چندان تاثیرگذار نخواهد بود.

نقش رهبر در تاسیس حزب کارگزاران به روایت هاشمی/گذر صداوسیما ازکنارحرف رهبری درباره حق الناس بودن آرا


احزاب و شخصیت‌ها - رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بعید است که دیگر بشود مردم را در مسائل انتخاباتی به شکلی تحمیلی اداره کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآلاین، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای شوراهای استانی حزب کارگزاران افزود: ممکن است کسانی به این فکر باشند که امری را به مردم تحمیل کنند و ممکن است باز اتفاقاتی بیفتد، اما الان افکار عمومی دیگر زیر بار اینگونه تحمیل ها نمی رود. اگر هم سکوت کند، قطعا راضی نیست و این چیزی نیست که خواست رهبری باشد.

وی ادامه داد: این سخن رهبری که رای مردم حق الناس است حرف خیلی بزرگی است. گرچه صدا و سیما و رسانه های مانند آن که معمولا برای سخنان و گفته های رهبری مدت ها برنامه می سازند و بر آن تاکید می کنند از کنار این جمله گذشتند.

اهم اظهارات آیت الله هاشمی در ادامه می آید:

* در جلسات روحانیت مبارز در آستانه مجلس پنجم اکثریت آنها مایل بودند هر سی نفر نامزد مورد حمایت در تهران از یک جناح و آن هم چناح راست انتخاب شود. اما من می گفتم این درست نیست و باید این سی نفر بین دو جناح تقسیم شود تا روحانیت تقسیم نشود. چرا که روحانیت نفوذش در این وحدتی است که تا به حال داشته، حالا اگر در مقابل هم قرار بگیرند و رقابت کنند این چیز خوبی نیست. آنها قبول نکردند و کم کم از 15 تا آمدیم پایین. از آن طرف آقای دکتر حبیبی هم از اعضای کابینه برای من پیغام آورد که آقایان می گویند اگر برای ما سهمی به این جناح داده نشود، ما خودمان جداگانه لیست می دهیم. من نمی خواستم این اتفاق بیفتد. به هر حال هرچه گفتیم کار پیش نرفت تا اینکه رسیدیم به 5 کاندید. این پنج نفر هم ازمعتدلین جناح چپ مانند آقایان دعایی، انصاری، محجوب و کمالی بودند. جامعه روحانیت این موضوع را پذیرفتند و تصویب شد. اعضای کابینه هم برای من احترام قائل بودند و به تصمیم اعتراضی نکردند.

*بعد از دو سه روز آقای ناطق نوری پیش من آمد و گفت آقایان نمی پذیرند این 5 نفر نامزد شوند و می گویند چرا ما باید رایمان را به دیگران بدهیم. من گفتم ضرری که به روحانیت می خورد برای شما اهمیت ندارد؟ این ها می خواهند تفرقه ایجاد کنند؟ من گفتم در این صورت این پنج نفر و دوستانشان می روند در لیست دیگری وارد می شوند حالا نمی گویم که همه لیست شما شکست می خورد اما قطعا آنها موثرند و بخشی از ارا را به سمت خود می برند. آقای ناطق گفت من دوباره می روم با آنها صحبت می کنم. ایشان رفت و صحبت کرد و گفت نمی پذیرند. من گفتم چون کار دارم و نمی توانم دیگر در جلسه بیایم می توانیم این موضوع را به قضاوت «آقا» محول کنیم. ایشان رفت با رهبری صحبت کرد. رهبری هم گفتند چرا دست آنها را ببندیم خوب آنها بروند تشکیلات خود را داشته باشند. البته تشکیلاتی نبود و یک گروه دولتی بودند از معاونین و وزرای من و یک نفر هم آقای کرباسچی به عنوان شهردار تهران.

*وقتی این 5 نفر از حمایت جامعه روحانیت مایوس شدند و به انها هم چراغ سبز داده شد خودشان اعلامیه دادند. اعلامیه هم خیلی گرفت. طرف مقابل ترسیدند. متوسل به «آقا» شدند که «آقا» هم دستور دادند وزرا حق ندارند نماینده پیشنهاد کنند. وزرا خودشان از مجلس بیرون آمدند و نباید مجلس ساز باشند. اما معاونان می توانند فعالیت خود را داشته باشند. وقتی این خبر را دادیم سر شب آقای دکتر نوربخش و دیگر آقایان پیش من امدند و گفتند معلوم می شود« اقا» راضی نیست. اگر ایشان راضی نیستند ما به کلی صرف نظر می کنیم و بیانیه ها را ادامه نمی دهیم. من هم همانجا به رهبری تلفن کردم و نقل قول آنهارا منتقل کردم. ایشان گفتند نه من اجازه نمی دهم این کار را بکنند. اعلام کردند معاونین می توانند بیانید اما وزرا نه. من گفتم به معاونین می گویم اما به شهردار که نمی توانم دستور بدهم خودش صاحب نظر است. ایشان گفتند او با من. به هر حال آقای کرباسچی هم آمد و این هفت نفر کار را ادامه دادند. تا اینجا می خواهم نتیجه بگیرم که حزب کارگزاران را در حقیقت آقای ناطق و رهبری تاسیس کردند!

*رهبری می گفتند انتخابات که رقابتی باشد مردم بیشتر تشویق می شوند تا پای صندوق های رای حاضر شوند. ایشان از زاویه پر کردن صندوق ها به موضوع نگاه می کردند و من از زاویه اینکه روحانیت و نیروهای انقلابی در مقابل هم قرار نگیرند به آن نگاه می کردم. همینطور بحث ها ادامه داشت تا یک روز در دولت آقایان داشتند اولین بیانیه شان را امضا می کردند. همانجا در جلسه دولت به رهبری تلفن کردم گفتم ببینید این ها دارند امضا جمع می کنند. گفتند می دانم. بعدا عده ای این ها را به عنوان اختلاف من و شما مطرح می کنند. این خوب نیست. شما بگویید آن پنج نفر در لیست جامعه روحانیت پذیرفته شوند و این مسئله حل شود. ایشان گفتند یعنی می گویی که 270 نفر وارد مجلس نمی شوند؟! گفتم می روند اما عوارض آن این خواهد بود که روحانیت در برابر هم قرار می گیرد. به هر حال ایشان در همان تلفن به من گفتند تردید نکن همین روال خوب است. بگذار رقابتی باشد تا انتخابات شکل جدی تری پیدا کند. ما هم همین کار را کردیم. این جمعیت تازه تاسیس شده توانستند نزدیک به نیمی از کرسی ها را از آن خود کنند.

*بعد از اینکه این ها در مجلس قدرت پیدا کردند انها دیدند بد رقیبی برایشان خواهند بود، لذا تبلیغات علیه کارگزاران شروع شد.
* ما در دولت سازندگی دو تا انتخابات برگزار کردیم. هم مجلس و هم ریاست جمهوری که یک ذره هم اعتراض تقلب در آن نبود و بیشترین حضور مردم را هم داشت و کملا سالم بود. دیگر در انتخابات های بعدی به آن وسعت نرسید.

*مردم در دولت احمدی نژاد کاملا زده شدند. البته آن موقع نمی گذاشتند کسی این حرف ها را بزند اما مردم کم و بیش خودشان می دیدند چه اتفاقاتی می افتد. به همین دلیل مدت ها بود که مردم دیگر مایل نبودند در انتخابات فعال شوند. حداکثر به عنوان وظیفه ملی می رفتند و رای می دادند. اما وقتی مردم احساس کردند نیروهای طرفدار اعتدال به میدان آمدند مردم حال گرفتند و امیدوار شدند و آن زلزله ای که اتفاق افتاد آنها ترسیدند چون دیدند که خیلی سنگین تمام می شود. خواستند آن را به نحوی حل و فصل کنند اما نتیجه نگرفتند. اتفاقا خوب شد که به همین نحو عمل کردند. آقای روحانی با انگیزه بیشتر (چون من با اجبار آمدم اما ایشان با اختیار آمد) به عرصه آمد. البته وقتی ایشان آمد آن سطح بالایی که وقتی من آمدم به وجود آمد کمی افت کرد اما به هر حال اکثریت را برد.
* بوش با تریلیون ها هزینه جنگ در عراق را آغاز کرد اما در نهایت عراق را تحویل ایران داد و رفت. البته تحویل داد به ما و ما هم زحمت آن را می کشیم. برق و گاز و اب می دهیم و مواد خوراکی می دهیم. در این جنگ اخیر به آنها اسلحه دادیم. تا الان ما یک میلیارد اسلحه به آنها فروختیم چون آنها با تروریست ها می جنگند.

بخش های دیگر سخنان وی را به نقل از ایسنا و ایلنا بخوانید:

  • پس از جنگ از مجلس برای ریاست جمهوری آمدم. سعی کردم کابینه دو دولت من معتدل و فراجناحی باشد و نیروهای چپ و راست و مستقل در کابینه باشند. برخلاف حرفهایی که می گویند، وابستگی به چپ و راست هیچ مشکلی در دولت نداشت، چون واقعاً کابینه کار بود.
  • درخصوص طبقات اجتماعی نیز مخالفان سیاسی سال های سال است که تبلیغ می کنند در دولت سازندگی فقرا فقیرتر و اغنیا، قویتر شدند، اما مستندات رسمی می گوید برای اولین بار در آن دولت بود که جدول جینی به نفع فقرا اصلاح شد.
  • {در پاسخ به انتقاد کسانی که میگویند دولت سازندگی کار سیاسی نکرد} انتخابات ریاست جمهوری در سال 76 بدون شائبه تقلب برگزار شد که در نوع خود بی نظیر بود.
  • در جامعه پس از «هشت سال افراط کاری‌های دولت نهم و دهم» تحول ایجاد شد. مردم با توجه به شناختی که از مسؤولان داشتند، به این نتیجه رسیدند که افراط و تفریط کار به جایی نمی برد و باید با افکار اعتدالی کشور را اداره کرد.
  • اگر مردم ببینند مسؤولین با رأی آنها می آیند، صبوری می کنند. اگر انتخابات سالم باشد، همه چیز در کشور ما آماده است که ایران الگوی جهان باشد.
  • {با تأکید بر نقش انتخابات و حضور مردم و اشاره به جمله رهبری مبنی بر حق الناس بودن رأی مردم} گرفتن حق انتخاب از مردم گناه بزرگی است و تا خود صاحب حق نبخشد، فرد خطاکار در بارگاه الهی بخشیده نمی شود. باید برای تبیین مبانی فقهی این جمله رهبری تحقیق و پژوهش کرد.رهبری می توانستند این جمله را نگویند، ولی با هدف خاصی گفتند و باید روی آن کار و پژوهش شود.
  • می توان از مخالفان توافق هسته ای فهمید که کار مهمی برای احقاق حق مردم ایران و جلوگیری از تداوم ظلم آنان در تحریمهای بین المللی انجام شد. عصبانیت اسرائیل، لابی صهیونیسم و استکباریون نشانه اهمیت کار است. ایران همیشه می گفت که براساس فتوای رهبری، ساخت بمب هسته ای را حرام می داند و الان همان قدرت هایی که به خاطر کمترین کار هسته ای جلسات بین المللی می گرفتند و قطعنامه می دادند، به عضویت ایران در باشگاه هسته ای رسمیت بخشیدند.
  • این جمله اوباما و کری بسیار مهم است که تحریم تارنما شده و ایران از تحریم نمی ترسد و اگر توافق را کنگره رد کند، اعتبار دیپلماسی آمریکا در دنیا مخدوش می شود.
  • اسناد بالادستی ما بر تقویت بخش خصوصی تأکید می کند. متاسفانه در برخی واگذاری ها از دولت گرفتند، با قیمتهای غیرواقعی به شبه دولتی ها دادند که به هیچ جا جواب نمیدهند.
  • هرکس با هر توجیهی مردم را از انقلاب دور کند، خیانت به امام و آرمان های شهداست. هنوز هم حرف اصلی را مردم می زنند. جوانان، تحصیلکرده و آگاه هستند و نمی توان با شعارهای تبلیغاتی و بیان آمار غیر واقعی آنها را فریب داد، چون در بطن حوادث هستند.